کتاب شرح اقول و احوال ابوالحسن خرقانی به ‌ضمیمه منتخب نورالعلوم تصحیح استاد گرانقدر مجتبی مینوی. از استاد مجتبی مینوی کتاب اخلاق ناصری را در دانشگاه مطالعه کرده بودم البته با همراهی استاد و سر کلاس. خیلی دوست دارم پیش از نوشتن مطلبی در مورد کتاب، یادداشتی در مورد استاد مینوی بنویسم ولی این کار را موکول می کنم به بعد از خواندن کتاب نقد حال ایشان. واقعا بسیاری از آثار نفیس تاریخ و ادبیات ایران به دست اساتید همعصر استاد مینوی تصحیح و گردآوری شده، با وجود تمام مشکلاتی که در آن دوران افراد با آن مواجه بودند. واقعا سطح علم و دانش در آن دوران با وجود محدودیت های متعدد بسیار بالا بوده و اساتید واقعا از علم و دانش اصیلی برخوردار بودند.

کتاب شرح اقوال و احوال . کتاب خواندنی هست چراکه شرح احوال افرادی همچون ابوالحسن خرقانی آدم را مجذوب می کند و آدم با دیدن این گسست دنیوی، حسرت این افراد را می خورد که چقدر خوبه که هیچ خواستی از جهان نداشته باشی و از هر چه درو هست فارغ بشی. یعنی زیر و رو شدن جهان برای تو هیچ باشد. حتی این افراد با خدا هم به مجادله می پردازند.

یک جا حسن بصری می گوید که من از خدا خواستم که هیچ نخواهم. ابوالحسن خرقانی می گوید تو باز هم خواستی. حتی این افراد این نوع خواست را هم مورد مواخده قرار می دهند.

اکثر مضامین کتاب حول همین مسئله ترک دنیا و گرایش به خداوند گردش می کند. در این کتاب 644 قول آورده شده است که کرامات ابوالحسن خرقانی و یا دیگر صوفیان همچون رابعه، حسن بصری، بایزید بسطامی و . را گرد آورده است. به نظرم زیباترین بخش کتاب مناجات ابوالحسن خرقانی هست که در ادامه قرارش دادم:

مناجات شیخ ابوالحسن خرقانی

شبی شیخ ابوالحسن خرقانی، شیخ و مراد خواجه عبدالله انصاری بعد از عبادت و اوراد، با خداوند سبحان مناجات می کرد می گفت: خداوندا! فردای قیامت به وقت آنکه نامه ی اعمال هر یکی به دست می دهند به کردار هر کسی برایشان نمایند، چون نوبت به من آید میدانم که چه جواب معقول گویم».

فی الحال به او ندا آمد: یا ابوالحسن، آنچه روز م خواهی گفتن، اکنون بگو».

 

ابوالحسن گفت: خداوندا چون مرا در رحم آوردی و بیافریدی در ظلمات عجزم بخوابانیدی و چون در وجود آوردی معده ای گرسنه را با من همراه کردی تا چون در وجود آمدم از گرسنگی میگریستم چون مرا در گهواره نهادی، پنداشتم که فرج آمد، پس دست و پایم را بستند و خسته ام کردم. چون عاقل و سخنگو شدم گفتم امروز آسوده نمایم، ولی به معلمم دادند و به چوب ادب، دمار از روزگارم بر آوردند و از وی ترسان می بودم. چون از آن در گذشتم شهوت بر من مسلّط کردی تا از تیزی شهوت به چیز دیگری نمی پرداختم و چون از بیم و عقوبت فساد، زنی را نکاح کردم و فرزندانم در وجود آوردی و شفقت ایشان در درونم گماشته و در غم خوراک و لباس ایشان عمرم سپری کردی چون از آن در گذشتم پیری و ضعف بر من گماشته و درد اعضا بر من نهادی و چون از آن در گذشتم گفتم مگر چون وفات من برسد بیاسایم. ولی به دست ملک الموت گرفتارم کردی تا به تیغ بی دریغ جان من قبض کرد. چون از این گذشتم در لحد تاریکم نهادی و در آن تاریکی و عاجزی دو شخص فرستادی که خدای تو کیست و دین تو چیست و نبی تو کیست؟ و چون از جواب برستم از گورم بر انگیختی و در قیامت، ندامت نامه ام به دست دادی که إقرا کتابک» بخوانم اعمال نامه ات را. خداوندا کتاب (اعمال نامه ی من) من این است که گفتم، این همه مانع بود از اطاعت، و برای چندین تعب و رنج، شرط خدمت تو به جا نیاوردم. تو را از آمرزیدن و گناه عفو کردن مانع چیست؟

ندا آمد: ای ابوالحسن تو را بیامرزیدم به فضل و کرم خود».

یک قول دیگر از ابوالحسن خرقانی هم که خیلی باهاش احساس قرابت کردم را آوردم:

نقلست که مردی پیش او آمد و گفت : "می خواهم که خرقه پوشم ." گفت :‌" ما را مساله ایست اگر جواب دهی شایسته ء خرقه باشی . " گفت :" بگوی" . گفت :" مردی چادر زنی را در گیرد زن شود ؟ " گفت : "‌نه " . گفت :‌"‌ اگر زنی نیز جامهء مردی درپوشد هم مرد شود ؟‌" گفت :‌" نه " . گفت : " تو نیز اگر مرد نیستی ، بدین مرقع مرد نگردی ! "

 

الاهی! چنان که تو به کس نمانی، کارهای تو به کس نماند. هر کسی که مر کسی را دوست دارد همه راحت او خواهد. تو چون مر کسی را دوست داری بلا بر سر او ببارانی.

در راستای پست Ask and it is given

مملکت اسلامی را طاغوتی نکنیم

مادر - به تماشای آب های سپید

چون ,تو ,ابوالحسن ,کتاب ,خرقانی ,وجود ,ابوالحسن خرقانی ,چون از ,و چون ,به دست ,در وجود ,‌ضمیمه منتخب نورالعلوم ,احوال ابوالحسن خرقانی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیمه البرز نمایندگی عبداللهی همه چیز اباد بهترین اموزشگاه موسیقی درکرج|لیست اموزشگاه های موسیقی کرج نمایندگی آیفون تصویری کوماکس commax iphone دانلود آهنگ جدید آموزشی سرگرمی ها گل نوشت های من برای دل نشین های تو طراحی داخلی ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد